«آنچه كه برادران و خواهران و فرزندان عزيزم در اينجا بيان كردند، درست همان چيزهائى است كه ما انتظار داريم آنها را از شما جوان ها بشنويم. ممكن است در برخى از اين اظهارات، نظر اين حقير و نظر آن گويندهى محترم يكسان نباشد - يعنى ممكن است من آن حرف را قبول نداشته باشم - اما روحيهى انديشيدن، انتخاب كردن، با انگيزه بيان كردن، همان چيزى است كه ما آرزوى آن را در جوان ها داريم. ما مي خواهيم شما فكر كنيد؛ بر اساس فكر، بخواهيد؛ بر اساس اين خواستن، جرأت و جسارت بيان و ابراز پيدا كنيد. ممكن است آنچه كه شما مي گوئيد و مي خواهيد و مطرح مي كنيد، در كوتاهمدت هم تحقق پيدا نكند؛ ممكن است در يك برههى ديگرى از زمان، به خاطر يك تجربهى جديد، نظرتان هم عوض شود؛ اين ها همهاش امكانپذير است، ايرادى هم ندارد؛ اما نفس اين روحيه، مطالبهگرى و نشاط، همان چيزى است كه جوان امروز ما به آن احتياج دارد.»
مقام عظمای ولایت در دیداری با دانشجویان منتخب سراسر کشور برخی دیدگاه و خواست هایی که صلاح و سعادت کشور در آن ها مدّ نظر قرار گرفته است مطرح نمودند که از لا به لای همان سخنان ارزشمند پیام هایی را می توان در قالب ؛ راهکار، تذکر، نقشه ی راه و جهت گیری های عمیق و تأثیر گذار ، از آنان بهره جست اما نکته ی مهم سه محوری بود که رهبر فرزانه ی انقلاب به آن اشاره نمودند:
- روحيهى انديشيدن،
- انتخاب كردن،
- با انگيزه بيان كردن،
نیاز نسل امروز قطعا و حتماً چیزهایی نیست که سطحی و گذرا باشد اما همین نیاز ها نیز باید در چهارچوب های مشخصی مطرح، مطالبه و پیگیری شود. اهمیت دادن به روحیه ی اندیشیدن که حتی در دین رهایی بخش و انسانی اسلام هم در طرح ها و رنگ های مختلف به آن اشاره شده است و برابری اندیشه با عبادت و جهاد از ظرائفی است که در کمتر تعالیمی به این صراحت و وضوح به آن پرداخته شده است. قدرت و توان و اجازه ی انتخاب در سایه ی روحیه اندیشه و تفکر نکته ی مهمی است که بلند مرتبگی انسان امروز را در جوامع مترقی به رخ می کشد نه این که انتخاب از روی؛ جهل خفیف، اجبار مدیریت شده و در نهایت توان و پیچیدگی تبلیغاتی باشد که سیاه را سفید و سفید را سیاه جلوه دهد. در مرحله نهایی یعنی دارا بودن روحیه ی اندیشمندی و انتخاب از روی اندیشه و تفکر به انسان این قدرت و اعتماد به نفس را می دهد که با انگیزه بیان نماید. داشتن مطالبات گوناگون و عدم توانایی و ضعف در بیان و به رخ کشیدن آن تفاوت چندانی با سکوت و تن دادن به جریانات قدرتمند جامعه نخواهد داشت اما این سه خصیصه و ویژگی را باید همچنان مدیریت نمود و پرورش داد.
اختلاف منطقی بین فضای تفکر و میدان عمل
زمان بر بودن برخی برطرف شدن ها کاملاً منطقی و طبیعی است.
رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از این دیدار می فرمایند: « انتقادهائى از برخى دستگاهها شد. بلاشك برخى از اين انتقادها وارد است، من هم، هم عقيده هستم؛ منتها در عالم نظر و تأمل، خيلى كارها را انسان فكر مي كند، به ذهن انسان مي رسد؛ اما در مقام عمل، كار به آن آسانى نيست؛ وقتى وارد ميدان عمل مي شويد، موانع گوناگونى در برابر آرزوها و خواست ها و تشخيص هاى انسان پيش مىآيد. خب، موانع را بايد برطرف كرد؛ اما عبور از همهى موانع هم آسان نيست؛ گاهى هم زمانبر است؛ به اين هم بايد توجه باشد. »
داشتن روحیه انتقادی و ارائه دادن راهکارهای بهبود دهنده تنها بخشی از مواجهه با مشکلات و معضلات مدیریتی است توجه به این نکته که میدان عمل و تجربه با فضای تفکر و ایده پردازی فاصله ی بسیاری دارد که به خودی خود این فاصله قابلیت کم شدن و از بین رفتن را دارا می باشد . برطرف نمودن موانع در سایه تلاش و تفکر جمعی و توجه به زمان بر بودن برخی برطرف شدن ها خود کمک بسیار بزرگی است برای مواجهه با موانع و بر طرف نمودن آن.
یاد بگیریم اما تقلید نکنیم!
علوم انسانی یا هر علم دیگر ... شاگردی کنیم تا استاد شویم نه این که همیشه شاگرد باقی بمانیم. ما بايستى در علوم انسانى اجتهاد كنيم؛ نبايد مقلد باشيم...
« يك نكتهاى را اين خانم محترم در مورد علوم انسانى بيان كردند، كه كاملاً درست است. اولاً مطلبى كه گفتند، بسيار مطلب سنجيده و دقيقى بود. اينكه پشت سر پيشرفت علوم، پيشرفت فكر وجود دارد؛ اينكه مبدأ تحول ملت ها بيش و پيش از آنچه كه علم و تجربه باشد، فكر و انديشه است، كاملاً حرف درست و اثبات شدهاى است. به همين دليل است كه من روى مسائل علوم انسانى حساسيت به خرج مي دهم. ما به هيچ وجه نگفتيم كه دانستههاى غربىها را كه در زمينههاى گوناگون علوم انسانى پيشرفت هاى چند قرنىِ زيادى داشتند، ياد نگيريم يا كتاب هاى اين ها را نخوانيم؛ ما مي گوئيم تقليد نكنيم. در بيانات اين خانم هم همين نكته وجود داشت و نكتهى درستى است. »
بحث نگاه جدی به تحول اساسی در علوم انسانی چند وقتی است که در صدر مطالب و گفته هایی است که در جلسات و مباحث پیرامون علوم انسانی مطرح است این که رهبر فرزانه انقلاب بر جریان رشد و توسعه ی علوم انسانی حساس و دقیق شده اند بیشتر جنبه ی آسیب شناسانه و جلوگیری از مقلد محض و پیروی کورکورانه است که باید مدّ نظر باشد امید به این قسمت از بیانات رهبری دقت بیشتری به عمل آید و فرق مانع شدن در برابر هجوم سیل ویران کن تقلید محض و جلوگیری از ورود سطح پیشرفته ای از علوم انسانی در نظر گرفته شود.
ایشان در ادامه می فرمایند: « مبانى علوم انسانى در غرب از تفكرات مادى سرچشمه مي گيرد. هر كس كه تاريخ رنسانس را خوانده باشد، دانسته باشد، آدم هايش را شناخته باشد، اين را كاملاً تشخيص مي دهد. خب، رسانس مبدأ تحولات گوناگونى هم در غرب شده؛ اما مبانى فكرى ما با آن مبانى متفاوت است. هيچ ايرادى هم ندارد كه ما از روانشناسى و جامعهشناسى و فلسفه و علوم ارتباطات و همهى رشتههاى علوم انسانى كه غرب ايجاد و توليد كرده يا گسترش داده، استفاده كنيم. من بارها گفتهام كه ما از يادگيرى به هيچ وجه احساس سرشكستگى نمي كنيم. لازم است ياد بگيريم، از غرب ياد بگيريم، از شرق ياد بگيريم - «اطلبوا العلم ولو بالصّين»خب، اين كه روشن است. ما از اين احساس سرشكستگى مي كنيم كه اين يادگيرى به دانائى و آگاهى و قدرت تفكر خود ما منتهى نشود. هميشه كه نمي شود شاگرد بود؛ شاگردى مي كنيم تا استاد شويم. غربىها اين را نمي خواهند؛ سياست استعمارى غرب از قديم همين بوده؛ مي خواهند در دنيا يك تبعيضى، يك دو هويتىاى، يك دو درجهاى در مسائل علمى وجود داشته باشد.
يكى از علوم انسانى، تاريخ است. باز هم من توصيه مي كنم كه تاريخ بخوانيد. تاريخ دورهى استعمار را بخوانيد تا ببينيد غربىها علىرغم ظاهر نونوارِ اتوكشيدهى ادكلنزدهى منظم و مرتب و داعيههاى حقوق بشرشان، چه وحشيگرى عظيمى در اين مقوله كردند. نه اينكه فقط آدمها را بكُشند؛ در دور نگهداشتن ملت هاى تحت استعمارِ خودشان از عرصهى پيشرفت و امكان پيشرفت در همهى زمينهها هم تلاش زيادى كردند. ما مي خواهيم اين اتفاق نيفتد. ما مي گوئيم علوم انسانى را ياد بگيريم تا بتوانيم شكل بومى آن را خودمان توليد كنيم و اين را به دنيا صادر كنيم. بله، وقتى كه اين اتفاق افتاد، آنگاه هر يك نفرى كه از مرزهاى ما خارج مي شود، مايهى اميد و اتكاى ماست. بنابراين ما مي گوئيم در اين علوم مقلد نباشيم. حرف ما در زمينهى علوم انسانى اين است. »
اصل 44؛
با وجود ایرادات کارهای خوبی صورت پذیرفته است.
« در مورد اجراى سياستهاى اصل 44 از من پرسيدهاند كه نظر شما چيست؛ آيا اجرا شده يا نه؟ خب، اگر بخواهيم تفصيلاً حرف بزنيم، اين كه نمي شود. هر كدام از اين فصول و بخشها يك شرحى دارد؛ اما اگر بخواهيم اجمالاً بگوئيم، بايد عرض كنيم كه كارهاى خوبى انجام گرفته. البته نه اينكه به تمام معنا كامل باشد، راضى كننده باشد؛ نه، نواقصى هم هست؛ ليكن حركتى هم انجام گرفته. خب، مسئولين رسمى كشور گزارش هائى هم دارند مي دهند؛ به اين گزارش ها با چشم حسنظن بايد نگاه كرد؛ يعنى نبايد بنا را بر اين گذاشت كه هرچه مسئولين مىآيند مي گويند، دروغ و درم و خلاف واقع است؛ نه، دارند گزارش مي دهند. اصل را بايد بر اين گذاشت كه گزارش ها گزارش هاى واقعى است؛ ولو حالا ممكن است در آن يك مقدارى مبالغه و اغراق يا نديدن جوانب منفى وجود داشته باشد؛ ليكن غالباً گزارش ها درست است. به هر حال نواقصى هست، اقداماتى هم شده. »
جوانان، خود وارد صحنه شوند.
در پیاده روی شلوغ هم تنه خوردن وجود دارد، هم تنه زدن ....
« يكى از جوان هاى عزيز گفتند مثل اينكه نسل جديد اگر بخواهد مسئوليت را به عهده بگيرد، خودش بايد وارد ميدان شود. من اتفاقاً اين را تصديق مي كنم، بايد خودش وارد ميدان شود؛ منتها وارد ميدان شدنش به چه معناست؟ صلاحيت كسب كند؛ صلاحيت علمى، صلاحيت عملى، صلاحيت حضور در ميدان. بعضىها هستند كار علمى هم كردهاند، عالم هم هستند، دانشمند هم هستند، اما اهل درد سرِ ورود در ميدان هاى عملياتى نيستند. اما اگر كسى مي خواهد واقعاً به مسئوليت هاى كشور دست پيدا كند و اين را براى خودش مهم مي داند، نه خدمت را - بالاخره خدمت، اعم از حضور در مسئوليت است؛ حضور در مسئوليت هم يك جور خدمت است؛ البته خدمت مؤثرتر و عمومىتر و بهترى است - خب، اين صلاحيت هائى لازم دارد؛ صلاحيت علمى هم لازم دارد، صلاحيت عملى هم لازم دارد، انگيزهى ورود در ميدان هم لازم دارد.
توى پيادهرو يا معبر شلوغ كه انسان وارد مي شود و حركت مي كند، هم تنه مي زند، هم تنه مي خورد؛ چيز طبيعى است. آدم بخواهد تنه نخورد، تنه نزند، بايد توى خانه بنشيند....
الان شما ايراد داريد كه چرا مدير پير است، مشاور جوان است. مي گوئيد مدير جوان باشد، مشاور پير باشد. مىآيند به من شكايت مي كنند و كاغذ مي نويسند راجع به همين مشاوران جوان، و انتقاد مي كنند: آقا اين مشاور جوان در فلان وزارتخانه اينجورى كرده. در حالى كه آن مشاور جوان، يك جوان دانشجوست؛ مثلاً دانشجوى كارشناسى ارشد يا دكترى يا تازهفارغالتحصيل است. گناهى هم نكرده، اما مورد انتقاد قرار مي گيرد. خب، يك چنين انگيزههائى لازم است. انسان اين آمادگى و اين صلاحيت را براى خودش فراهم كند، وارد ميدان بشود، حتماً مسئوليت هم گيرش مىآيد. »
انقلاب اسلامی یک استثناست...
رهبر فرزانه ی انقلاب در بخش دیگری از بیانات خود ضمن برشمردن تاریخچه ای از انقلاب ها و خیزش های خرد و کلان در منطقه و جهان کلام خود را به جریان انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیوند دادند و فرمودند:
« انقلاب اسلامى يك استثناء است. انقلاب اسلامى حركتى بود كه با اهداف مشخصى - ولو آن اهداف كه مشخص هم بود، در يك جاهائى كلى بود؛ بتدريج خرد شد، روشن شد، مصاديقش معلوم شد؛ اما اهداف، اهداف روشنى بود - به وجود آمد. هدف اسلامخواهى، هدف استكبارستيزى، هدف حفظ استقلال كشور، هدف كرامتبخشى به انسان، هدف دفاع از مظلوم، هدف پيشرفت و اعتلاى علمى و فنى و اقتصادى كشور؛ اين ها اهداف انقلاب بوده. انسان وقتى در فرمايشات امام (رضوان اللَّه عليه) و در اسناد اصلى انقلاب اين ها را نگاه مي كند، مىبيند كه همهى اين ها در متون اسلامى هم ريشه دارد. مردمى بودن، متكى به ايمان مردم، عقايد مردم و انگيزههاى مردمى و عواطف مردمى، جزو پايههاى اصلى انقلاب است. اين خط ادامه پيدا كرده؛ اين خط انحراف پيدا نكرده، اين خط زاويه نخورده. امروز سى و دو سال از انقلاب مي گذرد؛ اين خيلى حادثهى مهمى است. اين ثبات انقلاب و استقرار انقلاب كه ما مي گوئيم، يعنى اين. ما يك حرفى را زدهايم: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». ملت ايران «ربّنا اللَّه» را گفت، پايش ايستاد. اين ايستادن پاى اين سخن، از نسلى به نسل ديگر منتقل شد... »
نگاه جدی به كارهاى فكرى و فرهنگىِ برنامهمند و هدفمند و عميق.
« يكى از چيزهائى كه من مي خواهم بخصوص به تشكلهاى دانشجوئى توصيه كنم، اين است كه به طور جدى به كارهاى فكرى و فرهنگىِ برنامهمند و هدفمند و عميق بپردازند. يك وقت هست كه دشمن به عرصهى دانشگاه تهاجم آشكار مي كند؛ اينجا شما بايد حضور آشكار داشته باشيد؛ مثل مسائل دورهى فتنه 88 و امثال اين ها. يك وقت هست كه نه، آن چنان تهاجم آشكارى وجود ندارد؛ اينجا بايستى حضور مجموعههاى دانشجوئى، حضور عميق فكرى باشد. دربارهى مسائل كلامى، دربارهى مسائل اخلاقى، دربارهى مسائل تاريخ، دربارهى مسائل انقلاب بايد كار عميق بكنيد... دربارهى مسائل كلامى، كارهاى عميق انجام بگيرد. دربارهى مسائل سياسى كشور، كارهاى غير احساساتى انجام بگيرد. البته احساسات چيز خوب و پاكى است و من به هيچ وجه مخالف ابراز احساسات و مخالف تحرك احساساتىِ بخصوص جوان ها نيستم؛ نه ممكن است، نه مطلوب است كه احساسات فروكش كند؛ ليكن دور از مقولهى احساسات، تأمل و تفكر و تعمق در مسائل گوناگون، از جمله در مسائل سياسى، لازم است. »
پرهيز از ابتذال در كارهاى فرهنگى و هنرى
« يكى از چيزهائى كه من بجد توصيه مي كنم، پرهيز از ابتذال در كارهاى فرهنگى و هنرى است؛ مراقب باشيد. من نمونههائى از اين مسئله را سراغ دارم؛ البته نه حالا، حدود هفده هجده سال قبل. من همان موقع اطلاع پيدا كردم كه يك مجموعهى دانشجوئى در دانشگاه در بعضى از مراسمشان رگههائى از ابتذال وجود دارد. همان وقت به آنها پيغام دادم - با ما هم بىارتباط نبودند - خب، توجهى نشد. بعد هم دنبالههاى خوبى پيدا نكرد. از ابتذال فرهنگى، ابتذال اخلاقى بشدت پرهيز شود و با آن مواجهه بشود. امروز يكى از سياست هاى دشمن، ترويج ابتذال است. با اين سياست استكبار مبارزه كنيد. همين طور كه آنها تحريم اقتصادى را برنامهريزى مي كنند، همين طور ترويج ابتذال را برنامهريزى ميكنند - اين ادعاى شعارگونه نيست؛ اين ناشى از اطلاعات است؛ ما اطلاع داريم - مىنشينند طراحى مي كنند، برنامهريزى مي كنند؛ مي گويند براى شكستن مقاومت جمهورى اسلامى، بايد بين جوانها ترويج ابتذال كرد؛ يعنى به قضايا ماهيت سياسى مي دهند. خب، با اين بايستى مواجهه كرد، مقابله كرد؛ البته مقابلهى صحيح، كه اين يك نوع ايستادگىِ بسيار ارجمند در مواجههى با نقشههاى استكبار است. »
متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان : http://yazdfarda.com/news/37541.html
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 15,مه,2024